معنی در ظرف گذاردن، بسته بندی کردن، کنسرو کردن، کنار , علنی ساختن، طرح کردن، منزل دادن، ساختن، بنا کردن گذاردن، متحمل شدن، برگزیدن، بیگودی بگیسو زدن, معنی در ظرف گذاردن، بسته بندی کردن، کنسرو کردن، کنار پ علنی ساختن، طرح کردن، منزل دادن، ساختن، بنا کردن گذاردن، متحمل شدن، برگزیدن، بیگودی بگیسو زدن, معنی bc 'ct ;vاcbj، fsتi fjbd lcbj، ljscm lcbj، ljاc , ugjd sاoتj، zcp lcbj، kjxg bاbj، sاoتj، fjا lcbj ;vاcbj، kتpkg abj، fc;xdbj، fd;mbd f;dsm xbj, معنی اصطلاح در ظرف گذاردن، بسته بندی کردن، کنسرو کردن، کنار , علنی ساختن، طرح کردن، منزل دادن، ساختن، بنا کردن گذاردن، متحمل شدن، برگزیدن، بیگودی بگیسو زدن, معادل در ظرف گذاردن، بسته بندی کردن، کنسرو کردن، کنار , علنی ساختن، طرح کردن، منزل دادن، ساختن، بنا کردن گذاردن، متحمل شدن، برگزیدن، بیگودی بگیسو زدن, در ظرف گذاردن، بسته بندی کردن، کنسرو کردن، کنار , علنی ساختن، طرح کردن، منزل دادن، ساختن، بنا کردن گذاردن، متحمل شدن، برگزیدن، بیگودی بگیسو زدن چی میشه؟, در ظرف گذاردن، بسته بندی کردن، کنسرو کردن، کنار , علنی ساختن، طرح کردن، منزل دادن، ساختن، بنا کردن گذاردن، متحمل شدن، برگزیدن، بیگودی بگیسو زدن یعنی چی؟, در ظرف گذاردن، بسته بندی کردن، کنسرو کردن، کنار , علنی ساختن، طرح کردن، منزل دادن، ساختن، بنا کردن گذاردن، متحمل شدن، برگزیدن، بیگودی بگیسو زدن synonym, در ظرف گذاردن، بسته بندی کردن، کنسرو کردن، کنار , علنی ساختن، طرح کردن، منزل دادن، ساختن، بنا کردن گذاردن، متحمل شدن، برگزیدن، بیگودی بگیسو زدن definition,